صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 24 صفحه بعد

sun boy 1995

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 208
بازدید کل : 22916
تعداد مطالب : 239
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

داغ کن - کلوب دات کام

صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 24 صفحه بعد

دلقک :((

 حکایت آن مرد راشنیده ای؟
که نزد طبیب رفت.
وازغم بزگی که دردل داشت گفت:
طبیب گفت:
به میدان شهر برو"آنجا دلقکی هست.آنقدرتورا میخنداندتا غمت برود.
مردلبخندتلخی زد وگفت:من همان دلقکم!!!!!

نويسنده: ♥SUN BOY♥ تاريخ: چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 24 صفحه بعد

...

 بچه فامیلمونو تا 4 سالگی نتونستن از شیر بگیرن ، مامان بزرگش یه روز ممه ی سایز صدوپنجاشو در آورد گفت بیا من بهت شیر بدم، 3 ساله دارن بچه بیچاره رو میبرن روانپزشک تا لکنت زبونشو برطرف کنن از شوک حادثه!
منم بودم میترسید والا بع غرعان :)) 

نويسنده: ♥SUN BOY♥ تاريخ: یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 24 صفحه بعد

....

 یه مرغ دارم روزی 2تا تخم میزاره... تعویض با زمین یا آپارتمان


کارمان به جایی رسیده که طوری باید دلتنگ شویم که به کسی برنخورد !


شیمی نخوندم ولی می دونم اگه عشق نباشه مولکول های هیدروژن و اکسیژن نمی تونن اینقد محکم همدیگه رو فشار بدن که اشک جفتشون در بیاد !


 

آموخته ام که وابسته نباید شد ، نه به هیچکس و نه به هیچ رابطه ای …
و این نشدنی ترین اصلی بود که من آموختم !
 

ممنون که نمی پرسی
حالت چطور ه
تا مجبور نشم..
دروغ بگم که خوبم . . . . . !

حســــرت،
یعنی خواستن تـــــــو

كه داشتن نمی شود
هیـــچوقـــــــــت..

عطــرهــا بــے رحــم تــریــن عــناصــرنـد
بــے آنکــﮧ بخـــواهـے مـے بــرنـدت
تــا قعــر خــاطراتـے کـــه بـــراے
فـــرامـوشے شـــان تــا پــاے غــرور جنگـــیـدے

در زندگی نه گل باش که اسیر خاک شوی و نه باران باش که به خاک بیفتی. . .
خاک باش که گل ازتوبروید وباران بخاطرتوببارد

گور پدر آن سلامتی

که سیگار را مضر می پندارد

سیگار من " نگران حال من استــــ. . .

حرفـــــهایی هستـنــــــد از جنــــسِ شیـــــشه....؛
زود میشکنند؛
اما ناجور می بُرند....

هر رابطه ای ؛
به هر دلیلی برایت تمام شد !
پی اش را دیگر نگیر
هیچ شوک مصنوعی !
آدمها و رابطه های مرده را زنده نمی کند . .

وقتی که تنها میشوم دوست دارم کسی اسمم را صدا زند ... حتی اشتباهی ...

به همه میخندی با همه دست میدی

دستتو میگیرم دستمو پس میدی

اما دوسِت دارم…اما دوسِت دارم

پشت من بد میگی حرف مردم میشم

دستشو میگیری عشق دوم میشم

اما دوسِت دارم…اما دوسِت دارم

ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ ﭘﺴﺮﺍ ﻧﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺭﯾﺸﻮ ﻗﺪﺷﻮﻥ!
ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻌﺮﻓﺘﺸﻮﻥ...
ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻧﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻧﺎﺯﻭ
ﭘﻮﺳﺘﺎﯼ ﺻﺎﻓﺸﻮﻥ!
ﻭﺍﺳﻪ ﻗﻠﺒﺎﯼ ﭘﺎﮐﺸﻮﻥ.........
ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﺎﻡ!
ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺮﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺭﺩﺍﻡ:((((

معلم برای سفید بودن برگ نقاشی ام تنبیهم کرد و همه به من خندیدن !
اما من خدایی را کشیده بودم که همه میگفتن دیدنی نیست
...

 

 

نويسنده: ♥SUN BOY♥ تاريخ: یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 24 صفحه بعد

:|

 دیالوگی كه امروز تو تاكسی شاهدش بودم (بین ۲ دختر) :

-موبایلت داره زنگ میخوره گلم
-اَه پیداش نمیكنم!!
-نكنه خونه جا گذاشتیش؟!!

من روو به راننده :|
راننده روو به من :|
آمپر بنزین :|

نويسنده: ♥SUN BOY♥ تاريخ: سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 24 صفحه بعد

 بگذار بگویند خسیسم

من دوستت دارم هایم را الکی خرج نمیکنم جز برای مهربانی خودت


امروز دوستمو بیرون دیدم که تو صف حلیم واستاده بود .
بهش میگم واسه افطار داری حلیم میخری یا سحر؟
میگه:از تو چه پنهون واسه صبحونه فردا!!

منومیگی:|


وقتی زیاد به کسی بگی دوست دارم، خیال میکنه احساستو به حراج گذاشتی، تو حراجی هم چیز خوبی گیر آدم نمیاد... پس به سلامتیه اونایی که ظرفیت شنیدنش رو دارن


دوستت خواهم داشت در سکوت ؛

مبادا در صدایم توقعی باشد که خاطرت را بیازارد


 می دانم چه دردیست دوست داشتن …


همین که پای کســـی به دنیایت باز می شود

پایت از این دنیــــــا بریده می شود …


اﯾنـــ ﭘﺴﺮآﯾـے ﮐﮧ ﻫﻤﯿﺸـﮧ ﺗــﮧ رﯾﺶ دارنـــ ...
اﯾﻨﺎیـے ﮐﮧ وﻗﺘے ازﺷﻮنــــ ﺟﺪا ﻣﯿﺸے ﺗﺎ ﯾﮧ ﺳآﻋتـــ دﺳﺘآتـــ ﺑﻮ ﻋﻄﺮﺷﻮنــــ ُ ﻣﯿﺪﻩ ...
اﯾﻨﺎﯾـے ﮐﮧ وﻗﺘـے ازتــــ دﻟﺨﻮرنـــ ﺑﺎﻫﺎتــــ ﺣﺮفـــ نمـﯿﺰﻧـنــــ دوﺳتـــ دآرے ﻣﺤﮑمـــ ﺑﻐلـــ ﺷﻮنــــ ﮐﻨــے ...
اﯾﻨﺎﯾـے ﮐﮧ ﺷﺒـــــآ ﻣﻮﻗﻊ ﺷبـــ ﺑـﺧﯿﺮ ﮔﻔﺘنـــ ﻣﯿﮕنـــ ﻣﺎلـــ ِ ﺧﻮدﻣے ...
ﻫﻤﻮﻧآﯾـے ﮐﮧ وﻗﺘے ﻋﺼﺒآﻧـے ﻣﯿﺸے و داد ﻣﯿﺰﻧـے ﺑﻐﻠتـــ ﻣــےﮐﻨنـــ و ﻣﯿﮕنـــ ﺑآهمـــ حلش ﻣــےﮐﻨﯿمــــ ...
همونآیے ﮐﮧ خیلے شبیه ِ "تـــــو" هستنــــ ...
اینا خیلیـ قابلـِ احترامـــــــَنـ



و سکوت می کنیم ؛


هم من...

هم تو...

اصلا بیا یک خط زیر قانون خط های موازی بنویسیم...

دو خــط موازی هیــچ وقت به هـم نمی رسند...

... امـــــــا...

این دلیل نمی شود هـمدیگر را دوست نداشتـه باشند...


بـــــرای متعــــهد بــــودن
لازم نیــــست یه حلـــقه فــــلزی دور انگــــشتت بــــاشه !
مــــــــــهم اینــــــــــــــــه
کـــه یه حلـــــقه از جنــــس عشـــــق دور قلبــــــت بــاشه.


نـﮧ نمـﮯدآنـﮯ !

هیچکس نمـﮯבآند. . .

پشت این چهره ی آرام בر دلم چـﮧ مـﮯگذرב...


 

نويسنده: ♥SUN BOY♥ تاريخ: دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 24 صفحه بعد

امشب دلم تنگ شده
برای عکس هایی که از تو گوشیم پاک کردم
برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگه چیزی توش نمی نویسم
برای کسی که مدتهاست ندیدمش
برای آدمهای حسودی که دورم می چرخیدن و نشناختمشون
برای آرامشی که مدتیه دیگه ندارمش
برای خودم که حالا خیلی عوض شده...

نويسنده: ♥SUN BOY♥ تاريخ: شنبه 7 مرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 24 صفحه بعد

تقدیم به اونی که خودش میدونه

 

نويسنده: ♥SUN BOY♥ تاريخ: شنبه 7 مرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 24 صفحه بعد

:))

وقتی دخترا بازی میکنن

 

نويسنده: ♥SUN BOY♥ تاريخ: شنبه 7 مرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 24 صفحه بعد

متن آهنگ مغز در رفته از امیر تتلو

 

خب اینو دیگه همه می دونن
ینی اونایی که نمی دونن َم بدونن
که این کار همه ی زندگی منه
به همین کار قسم هیچ کدوم از حرفای این تو دروغ نی
زبون بعضی وقتا دروغ میگه اما این حرف دله

فکر می کنی که پیرم مگه توقع داری تو ازم تا کی ؟
ولی می دونی که شیرم که حتی پیرشم خطرناکه
آره راست میگی خسته م ولی یه آدمه خسته که هدف داره
دست خالی جلو میره تنها به عشق هر کی که طرفداره
من مال دو سال بعدم بیخود از تو توقع داره قلبم
می دونم نمی تونی بفهمی چند تا پیرهن بیشتر از تو پاره کردم
رفقا همه دچار دردن از نظام آباد بگیر تا شمال لندن
ولی ما مال اون دوره ایم که موزیکا تهرانو مچاله کردن

آره منم یه مغز در رفته
که پولاشو هدر کرده برگشته
یه نابغه ی در به در خسته
زبونش تلخ ولی قلبش بر عکسه

من اصلا شاد نیستم
حرفایی که می شنوی راجبم راست نیستن
همه زندگیم رو هوا کارام ریسکن
ولی باز به زور رو پام وایمیسم
یه پدر ندار و مادر رویایی
آخرشم نفهمیدیم ما برا کجاییم
توی این سن آخر دنیاییم
ولی توی این صنف بدون ما همه خداییم
فکر نکن از اون پزای تو داریم
نرفتیم بالا ما رو دوزار کوکائین
و درجا نزدیم و زیر چرتای خماری
و دورمون بالا اومدن دزدای شماری
هی فحش میدم خودمو هی یه تصمیم هر بار
که شل می گیرم حتی یه تصویربردار
توهم می زنه که تاثیر از کاره اونه چون گرفته یه تصویر از ما
به اون یکیم که یاد دادم هرچی کم داشت
از هرکی دلش می خواست هر چی برداشت
جنگیدم پاش خندیدم باش
با اون که می دونستم هیچی تهش نیست حرفاش
شده از این وضع و از .. زیر چشم
موزیک عشقمه درگیرشم
وقتی قورباغه ها هفت تیر کشن
حق بده انقدر پیر بشم
فکر نکن که دست می کشم
من ادامه میدم حتی اگه دستگیر بشم
شروع کاریم و از چیش بگم ؟
از شیفت صبح یا از شیفت شب ؟
همه تو فکر پارتی کردن
من فکر به رپ و راک می کردم
هیچ منتی نیست دوستون داشتم
که هی می نوشتم و پاک می کردم
منو درک کن و یکم حرفو بفهم
زحمت شب و روز و دستمزد کم
ولی اینو می دونن کل شهر
میشه خیلی ها از بغلم گم بشن

آره منم یه مغز در رفته
که پولاشو هدر کرده برگشته
یه نابغه ی در به در خسته
زبونش تلخ ولی قلبش برعکسه

هرکی به ما رسید سریع خواست حال کنه زود و
زدن و دزدیدن آلبوممونو
ولی نمی خورن هیچ موقع به فاکتورمونو
با دست خالی دادیم به ف*ک خودمونو
یادمون رفته پاک خودمونو
گند می زنیم و هیچکی نی پاک کنه اونو
رامون انقدره دور بود و انقدره خسته انگار رسوندیم به نوک آلپ خودمونو
هر کدوم از خاطره هام یه قصه ن
پاهام طلسمن سانسوره و روزام طلسمن
سر می زدن همه ی رفقام به اسمم به حسم
تو هر برنامه بعدم بام یه قسمت
نه کسی خماریتو دید نه کسی نعشه دیدت
ولی باز می خوای بری یجا که نشه دیدت
گوشات از همه جواب نه شنیده
چشات دیگه هرچی که تهشه دیده
هی داد زدی هیچکی نشنیده
روزا می گذرن میاد یه روزه لش دیگه
بسه دیگه حقتو پس بگیرش
آره حقتو پس بگیرش

آره منم یه مغز در رفته
که پولاشو هدر کرده برگشته
یه نابغه ی در به در خسته

 

زبونش تلخ ولی قلبش برعکسه 

نويسنده: ♥SUN BOY♥ تاريخ: شنبه 7 مرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 24 صفحه بعد

.....

 کاش دلها آنقدر پاک بود که برای بیا دوست دارم نیازی به قسم خوردن نبود

 

در خیالم پشت سرت آب ریختم
نه برای اینکه برگردی ، تا پاک شود هر چه ردپای توست در زنگی ام

 

با کسی نباش که از بی کسی اش می نالد
با کسی باش که در جمع کسان تورا می خواهد ...

 

دنبا دو روز است : روزی باتو و روزی بر علیه تو
پس روزی که با تو است مغرور نشو...

 

 

بیچاره قفس هرکاری کرد نتونست خودش رو تو دل پرنده جا کنه...

 

بار گران بودیم و رفتیم
نگو نامهربان بودیم و رفتیم
نگو اینها دلیل محکمی نیست
بگو با دیگران بودیم و رفتیم

 

 

بیچاره آسمان...
دلش به خورشیدی خوش است که هر روز دورش میزند...

 

تیم که از پرسپولیس خراب تر نداریم
پرسپولیستم رفیق

 

 

ای که ترنم محبت را در قلبت احساس کردن
تو را به تکرار همه ی دوست دارم های دنیا دوست دارم

 

اگر دل سپردن به تو یک خطاست ، به تکرار باران خطا میکنیم

 

موجی از عشق را بر ساحل دلت میفرستم تا بدانی فراموش نشدنی هستی

 

وقتی تنهاییم دنبال یه دوست میگردیم
وقتی پیداش کردیم دنبال عیب هاش میگردیم
وقتی از دستش دادیم دنبال خاطره هاش میگردیم
واینگونه است که همیشه تنهاییم

 

از دل کوچه گذشتم از میون جاده ی خیس
این مسیر بدون برگشت که واسم هیچ آشنا نیست
میخوام آرامش بگیرم من که تو غصه اسیرم
حق من نیست مثل سایه توی تنهایی بمیرم

 

بعضیا میگن دنیا ارزش نداره
مگه میشه دنیایی که تورو داره بی ارزش باشه

 

یه منبع آرامش میخوام...یه شونه... یه کوه دلخوشی...یه "تو"

 

دار بزن خاطرات کسی که تورا دور زده
حالم خوب است ولی گذشته ام درد میکند

 

 

هوا پر شده از دوست دارم هایی که به باد سپرده

کاش پنجره اتاقت باز باشد

نويسنده: ♥SUN BOY♥ تاريخ: شنبه 7 مرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ ما خوش آمدید

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to sunboy1995.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com