sun boy 1995

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 200
بازدید کل : 22908
تعداد مطالب : 239
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

داغ کن - کلوب دات کام

تــُــف تو روحت زندگی

  سالم که شد هر وقت دختر داییم رو میدیدم حس عجیبی بهم دست میداد حس میکردم عاشقش هستم بعد از چند سال از یه شهر دیگه برگشته بودن.
 یه روز زنگ زدم خونشون بگم شام خونه ما دعوت هستید از شانس بد من دختر دایی جواب داد من هم که امادگی شو نداشتم هول شدم
 سلام نرگس خانوم حال شما خوبه خانواده خوبن؟
 نرگس: متشکرم همه خوبن.
 چند لحظه ساکت شدم گفت: امری داشتید اقا رضا؟
 هول شدم گفتم منزل اقای کیانی؟
 اونم با خونسردی گفت نه اشتباه گرفتید بعد زد زیر خنده
 )))))))))))))))))))


یه بار عروسی دایی رفیق فابریکم بود.یه عروسی خودمونی و ساده که تو خونه گرفته بودن و منم دعوت کردن. وارد که شدم دوستم تا دید من وارد شدم صدام کرد و دوربین هندی کمی که داشت باهاش فیلم میگرفت داد دست من (آخه یه کم تو فیلمبرداری و این چیزا از اونا وارد تر بودم) و گفت فیلم بگیر.منم دیدم دوربین واسه دوست خود منه شروع کردم حالت مسخره فیلمبرداری کردن.هی زوم میکردم رو اونجای داماد یا یکی میرقصید زوم میکردم رو باسنش....خلاصه جشن که تموم شد فهمیدم تصاویری که میگرفتم از طریق ویدءو کانورتور داشته تو قسمت زنا پخش میشده......
 :|


دختری که پاستیل و لواشک دوست نداشته باشد دختر نیست...

 عــــنـــــتــــر است :|



دخـدره برای اولیــن بار میخواسـته خرید اینترنتی کنه
 الان دو روزه کـارت عابر بانـکش گـیر کرده توی سی دی رام !!


مهم نیست چند سالته
 وقتی یاد گرفتی جواب دوست داشتن رو با جفتک انداختن ندی،
 بهت میگن "آدم..


صبح زود رسیدم خونه، شب کار بودم، خیلی خسته بودم تازه خوابم برده بود که دیدم یکی داره بالاسرم باهام شوخی میکنه و قلقلک میده کف پامو فکر کردم داداشمه گفتم کرم نریز پدر سگ یهو چشمو باز کردم دیدم بابامه، بابای ما هم قاطی بلند بلند مادرمو صدا زد: خانوووووووووووووم بیا تحویل بگیر پسرت به من میگه پدر سگ :|
 مادر ما هم بنده خدا تازه از خواب پاشده بود حالیش نبود گفت غلط کرده، پدر سگ خودشه )) بابام گفت تو نمیخواد طرفداری کنی :|


یه روز تو تاکسی نشسته بودم که یه معتاد با سیگارش اومد تو ماشین جلو نشست
 خانمی که عقب کنار من نشسته بود بعد از چند لحظه با ناراحتی گفت:
 آقا اون سیگاری که میکشی 30درصدش به تو میرسه، 70درصدش به ما !
 معتاده هم باهمون صدای خسته ، سیگارش رو از گوشه ی دهنش در اورد و گفت:
 بیا خواهرم،بیا،توبکش تا 70درصدش به من برسه 30درصدشم به تو :|


اونجا كه شاعر می گه :
 حالا یاروم بیا ، دل داروم بیا!
 تابلوئه كه مكان جور كرده !! )



جواد خیابانی:
 هر چه دقایق بیشتری از بازی سپری میشه به پایان بازی نزدیکتر میشیم :|


اگه یه روز صبح خیلی خوشحال از خواب بلند شدی و دیدی
 نه غمی ، نه زنی ، نه بدهی ،نه دردی !
 بدون دیشب تو خواب مردی !
 روحت شاد و یادت گرامی...!)))



اﮔﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺑﺎ ﯾﻪﺩﺧﺘﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﯽ...
 ﺯﯾﺎﺩ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﺸﻮ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ...
 ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻣﺎﺩﯼ ﻭ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺳﻄﺤﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ...
 ﺗﺤﻘﯿﻖ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﻟﯿﺴﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮﺍﯼ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻣﺠﺮﺩﯾﺶ...
 ﺩﻭﺳﺘﺎﺕ ﯾﺎ ﺁﺷﻨﺎﻫﺎﺕ ﻧﺒﺎﺷﻦ...
 ... ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺑﺨﺮﯼ...
 ﺭﻓﯿﻘﺖ ﻧﮕﻪ : ﻧﺎﭘﻠﺌﻮﻧﯽ ﺑﺨﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺱﺩﺍﺭﻩ... )))


با داییم رفته بودم موبایل بخریم
 داییم به فروشنده میگه: به نظر شما كدوم رنگو بخریم ؟
 فروشنده: والا این به سلیقه ی شخصیتون بر میگرده من نمیتونم نظری بدم
 داییم: حالا شمااااا اگه بودی كدومو میخریدی؟
 فروشنده: چی بگم والا.!!! شما باید بپسندین سلیقه ها متفاوته
 داییم: سلیقه ی شما كدومو میپسنده؟
 فروشنده: والا من اگر بودم نقره ای رو میخریدم
 داییم: پس اگر زحمتی نیست اون مشكی رو به ما بده!
 فروشنده با تعجب گفت ...چرااا مشكی؟!!!!
 داییم: اون نقره ایه حتمااااا مشكلی داره كه اصرار داری به مااا بندازیش.
 من :|
 فروشنده :|


امروز صبح رادیو میگفت :
 دوستانِ همراه ، اینجا ایرانه و همه اینجا شادند... !!!
 نتیجه گرفتم : الان من خارجم..
 :|


یه بار تو تاکسی از سر حجب و حیا خودم چسپوندم به در نخورم به دختره
 دختره گفت آقا این مسخره بازی ها چیه درست مثل آدم بشین دیگه


بعضی دخترا اصلا” گریه نمیکنن حتی اگه شکست عشقی بخورن

نه اینکه سنگ باشن نه

ریمل گروونه !


خاک بر سر من که جیشمو میتونم نگه دارم، اما تو رو نه


رفتم مغازه علی دایی تو ولی عصر خودشم اونجا بود گفتم:علی دایی خودتی ؟؟
 گفت: پــَــه لــَـه پــَــه كلــیــم باقلیه وام گلفته مغازه ی مـنو خلیده . . . !!!


عایا می دانستید :
ایران بزرگترین تردمیل دنیاست؟!!
چون هرچقد بدویی به هیچ جا نمیرسی!!
قبول دارید؟!! :)))))))))))))


یارو میره خونه تا میرسه میزنه زیر گوش زنش....
زنش میگه واسه چی میزنی?
میگه اگه میدونستم که میکشتمت....


بیاین اعتراف کنیم که حالمون از صدای ضبط شده خودمون بهم میخوره ، بیاین!! :|


یه تیشرت باید بگیرم با متن: "از من نپرسید کی درسم تموم میشه" . تو مهمونی های خونوادگی بپوشم.
:|


میگما
اینکه بآلش نبآید خنکیِ خودشُ از دست بده به کنآر، حجمش هم نبآید بخآبه


شکسپیر میگه :

لحظه ای که به شدت احساس تنهایی میکنی, مطمئـــن باش یکی

دلتــــــــــنـــــــــگــتـــــــــه ... !!!
...
الان من همچین حسی دارم کی دلتنگمه ؟؟!!!

خب بیاید بگید لامصبا :)

بزارین شفاف سازی شه منم ازین حال و روز در بیام..



ما تو خونمون سینه خیز میریم تا سماور که کسی نفهمه

اگه یکی بفهمه یه سینی چای رفته توپاچمووون:|


به زنه میگن چند درصد دعاهات مستجاب میشه ؟
میگه : فقط ۵۰%
میگن ازکجا فهمیدی ؟
میگه : ازخدا خواستم شوهرم خرپول باشه ، خر هست اما پول نداره !


هنوز هستند دخترانی که درونشان زیباست
آهن پرستی نمیکنند
لباساشون سادَست
اهل فوتوشاپُ دروغ نیستن
عاشق دوس پسرشون هستند
شارژ ایرانسل پُل دوستیشون نیست
اصن ماهَن ماه
.
.
.
اما موندم چرا من نمیبینمشون خداوکیلی:))


امروز تو خیابون زنه پاش سُر خورد گـــروووپس خورد زمین....
هیچی دیگه رفتن زیر بغل شوهرشو گرفتن که از خنده غَش کرده بود...:| :)))


ﻳﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺪﺭ ﻛﺮﻩ ﺍﻱ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ ﺻﺪﺍﺵ ﻛﻨﻴﻢ "ﺑﺎﻧﻮﻱ ﻣﻦ "
ﺍﻭﻧﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻩ: "ﺑﻠﻪ ﻋﺎﻟﻴﺠﻨﺎﺏ "؟
ﺧﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺦ


همه جای دنیا ملت دارن با آیفون و گلکسی چه کارا که نمیکنن
.
.
.
اون وقت جی ال ایکس هم تبلیغات میکنه که راحت از جیب در میاد انگار بقیه گوشیا با سیم بوکسل درمیان!


 

 

نويسنده: ♥SUN BOY♥ تاريخ: دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

سری دوم جشنواره فیلمهای کرج:

 سری دوم جشنواره فیلمهای شهر بزرگ و زیبای کرج:

1-جاده ابریشم یا جاده کمال شهر(تاریخی)

2-مهر شهر در مه (انقلابی)

3-سینه خیز به طرف میدان سپاه(رزمی)

4-قتل در پل هوایی چهارراه طالقانی(پلیسی)

5-کوچه پس کوچه های زور آباد(ترسناک)

6-عاشقی در متروی فردیس(عاشقانه)

7-دانشگاه آزاد گوهردشت رویای من است(تخیلی)

8-من به پیام نورش هم راضیم (زیر خط فقر)

9-دفاع از میدان شهدا(حماسی)

10-تاکسی کجا می رود؟ کارخانه قند،مصباح یا هفت تیر؟(ماجراجویی)

11- سه راه گوهر دشت سه راه عشاق(عاطفی)

نويسنده: ♥SUN BOY♥ تاريخ: دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

سری اول جشنواره فیلمهای کرج

 جشنوار فیلمهای کرج

1-صعود به عظیمیه(ورزشی)

2-فرار از کچویی و گریز به سر آسیاب(اکشن)

3-قدم زدن در فردیس (عاشقانه)

4-پنج کیلومتر تا امامزاده حسن(مذهبی)

5-گوهر دشت خانه من است(حماسی)

6-قتل در حصارک(پلیسی)

7-مرا به مشکین آباد و محمدشهر نبر(ترسناک)

و 2فیلم واقعی شهر کرج:

8-کرج استان میشود

9-جدایی کرج از تهران

و برگزاری کنسرت هر شب در سالن شهرداری و پارک تنیس

نويسنده: ♥SUN BOY♥ تاريخ: دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

:)))))

 میخوام از زیر پتو بیام بیرون برم برق اتاقمو خاموش كنم ولى میترسم تو سرما و بوران گیر كنم. به ریسكش نمى ارزه :|

نويسنده: ♥SUN BOY♥ تاريخ: دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ ما خوش آمدید

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to sunboy1995.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com